کد مطلب:231608 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:197

احتجاج حضرت رضا با علی بن محمد بن جهم
4 - ابوالصلت هروی گوید: مامون اهل مقالات از مسلمانان را با پیشوایان سایر ادیان جمع كرد تا با حضرت رضا (ع) گفتگو كنند، در آن میان علی بن محمد ابن جهم برخواست و گفت: یابن رسول الله شما به عصمت انبیاء اعتقاد دارید؟

فرمود آری، گفت: پس آیه شریفه «و عصی آدم ربه فغوی» و یا آیه «و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه» و یا آیه «و لقد همت به و هم بها»، و یا آیه «و ظن داود أنها فتناه» و یا آیه شریفه «و تخفی فی نفسك ما الله مبدیه و تخشی الناس و الله أحق ان تخشاه» چه معنی دارد؟

حضرت رضا (ع) فرمود: وای بر توای علی از خداوند بترس و به پیامبران خداوند نسبت های زشت نده، و كتاب خداوند را با رأی خود تفسیر نكن، زیرا خداوند متعال می فرماید: تاویل قرآن را جز خداوند و راسخین در علم كسی نمی داند.



[ صفحه 616]



معنی «و عصی آدم ربه فغوی» این است، كه خداوند او را در زمین حجت و خلیفه خود قرار داد، و او را برای بهشت خلق نكرده بود، و معصیت آدم در بهشت بود نه در زمین، و نافرمانی او برای این بود كه قضاء و قدر خداوند جریان پیدا كند.

پس از اینكه آدم به زمین فرود آمد، و حجت و خلیفه خداوند قرار گرفت از خطا و لغزش مصون شد و خداوند می فرماید: «ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین».

و اما تفسیر آیه «و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن أن لن نقدر»، این است كه وی دانست خداوند روزی را بر او تنگ نخواهد كرد، و اگر معنی آن بود كه وی می دانست خداوند قدرت ندارد روزی او را بدهد كافر می شد.

در قرآن مجید كلمه «قدر» به معنی ضعیف آمده و در آیه شریفه است كه «و أما اذا ما ابتله فقدر علیه رزقه» یعنی روزی را بر او تنگ كرد.

اما در قضیه حضرت یوسف معنی آن این است كه زلیخا همت گماشت بر معصیت و یوسف همت گماشت بر كشتن او، و یوسف در نظر داشت اگر وی را به فحشاء و ارتكاب معصیت و حرام مجبور كند وی را بكشد، و لیكن خداوند او را هم از فحشاء و هم از قتل نگهداری كرد.

خداوند متعال می فرماید «و كذلك لنصرف عنه السوء - یعنی كشتن - و الفحشاء» یعنی زنا و اما داود نظر پیشینیان شما در این باره چیست؟

علی بن جهم گفت: می گویند داود در محراب خود نماز می خواند، شیطان به صورت یك پرنده زیبایی خود را به او نشان داد، داود نماز خود را قطع كرد و خواست آن پرنده را بگیرد، پرنده از اطاق به حیات پرید، داود، به حیات آمد.



[ صفحه 617]



پرنده از وسط حیات به روی بام پرید، داود برای گرفتن او بالای بام رفت پرنده از بالای بام به حیات اوریاء بن حنان پرید، داود بار دیگر دنبال پرنده روان شد.

در این هنگام چشم داود بر زن اوریاء افتاد و او در وسط منزل غسل می كرد، داود با دیدن زن اوریاء شیفته جمال او شد، اوریاء در این وقت در شهر نبود و با گروهی از لشكریان با دشمن جنگ می كردند، داود برای فرمانده لشكر نوشت كه اوریاء را در صف اول قرار دهد تا وی در جنگ كشته گردد و او بتواند با زن او ازدواج كند.

فرمانده لشكر طبق فرمان داود اوریاء را جلو دشمن فرستاد و او پیروز شد و داود از این جهت ناراحت گردید، بار دیگر دستور داد او را جلو تابوت قرار بده، و در این بار اوریاء كشته شد و داود زن او را گرفت.

حضرت رضا (ع) پس از شنیدن این سخن ناراحت شد و دست خود را بر پیشانیش زد، و فرمود شما یكی از پیامبران خداوند را به خوار داشتن نماز و سهل انگاری نسبت دادید.

پیغمبری نماز خود را قطع می كند، و عاشق زنی می شود، و بعد با نقشه و فریب شوهرش را می كشد و زن او را تصرف می كند.

راوی گوید: علی بن جهم عرض كرد: یابن رسول الله پس تقصیر داود چه بود؟

امام رضا (ع) فرمود: داود گمان می كرد كه در روی زمین كسی از وی داناتر نیست، خداوند متعال دو فرشته را فرستاد و آنها را از بالای دیوار محراب نزد او رفتند، و گفتند: ما با هم در موردی نزاع داریم، اكنون بین ما با حق و عدالت حكم كن و از راه راست منحرف نشوید.



[ صفحه 618]



داود در حكم خود عجله كرد و گفت: آنكه گوسفند بسیار دارد ظلم كرده است و بدون شاهد و بینه فورا حكم كرد و نگذاشت مدعی علیه حرف بزند.

این بود خطائی كه از وی سر زد نه آنكه شما گفتید، مگر نشنیده ای كه خداوند متعال فرموده: «یا داود انا جعلناك خلیفه فی الارض فاحكم بین الناس بالحق».

گوید: عرض كردم: پس داستان او با اوریاء چیست؟

فرمود: در زمان داود هر گاه مردی می مرد و یا كشته می شد زنش هرگز شوهر نمی كرد، نخستین زنی كه بعد از كشتن شوهرش با مرد دیگری ازدواجش مباح شد زنی بود كه با داود ازدواج كرد، و این موضوع بر اوریا بسیار گران آمد.

اما در مورد حضرت رسول (ص) كه فرمود: «و تخفی فی نفسك ما الله مبدیه و تخشی الناس و الله أحق أن تخشاه» تفسیرش این است كه خداوند متعال: نام های زوجات حضرت رسول (ص) را برای آن جناب فاش كرده بود، یكی از آنها زینب بنت جحش بود كه در آن روز زوجه زید بن حارثه بود.

حضرت رسول نام او را در نزد خود مخفی كرده بود و برای كسی نقل نكرده بود، برای اینكه منافقین نگویند وی به یك زنی كه در منزل شوهرش زندگی می كند چشم دارد، و از منافقین می ترسید از این رو خداوند فرمود تو نباید از مردم بترسی و باید از خداوند ترس داشته باشی، خداوند هیچ زنی را به مردی تزویج نكرد، مگر تزویج حواء به آدم، و تزویج زینب به حضرت رسول، و تزویج زهراء به علی.

در این هنگام علی بن جهم گریه كرد و گفت یابن رسول الله من از گفته های خود توبه كردم و دیگر درباره ی پیغمبران از این گونه سخنان نخواهم گفت.



[ صفحه 619]